مرا زن از زمین و از زمان به
شماره 863
24/اردی بهشت/ 93
به مناسبت روز مـــرد
نمــی دانـم کـــه جــهل مــرد نامـرد
چـه بر شخصیت جـنس زن آورد
هر آنکس گفت زن در چـشم انسـان
نـدارد رفــعتی وا لا ، غــلط کـرد
* * *
هـمین شــیخ سرا پا حـکمت و نـور
که می فرمود تا باشـم ز زن دور
خودش می خواند پنــهانی نمــازی
کــه بنشاننــد او را در بَــرِ حـــور
* * *
مــــرا از زن بتــرســـاندند زهــــّـاد
حـذر دادنـدم از زن خــیلی افـراد
نفهمــیدند ایــن قــوم ســبک مــغز
" که هـر چه دیده بیند دل کند یاد"
* * *
مـرا ، زن ، از زمــین و از زمـــان بــه
به رَغم شـیطنت از صد جهان به
به شیطان چـیزی از زن ها نگوئیــد
24/اردی بهشت/ 93
" که هـر چه دیـده بیـند دل کند یاد" از باباطاهر است
" که راز دوست از دشمن نهان به " از باباطاهر است
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 20:11 توسط شهاب نجف آبادی
|