قسم های من
قسم های من
به سر جـدا شدنت حـاضرم قــسم بخـورم
که نیست در بدنت حاضرم قسم بخورم
فضا پر است هنوز ای سفر نموده ز خاک
ز بوی پیــرهـنت حاضـرم قـسم بخورم
به تو که قـید خودت را زدی بــرای من و
به خـاطر وطــنت حاضـرم قـسم بخورم
بـه روح آن پـدری کـاو غـــم شـهادت را
گذاشـت در دهـنت حاضرم قسم بخورم
هـنوز هـم در و دیـوار ســخت می لــرزد
ز گریه های زنت حاضـرم قسم بخورم
هـــنوز مــادرت امـن یجــیب می خــواند
به شـوق آمدنت حـاضــرم قسم بخورم
گر آمدم به سـراغت دخـیل خـواهم بست
به پاره هـای تنت حـاضرم قسم بخورم
هــزار مرتبـه جــانم فـدای آن ســر _ که
غــنوده در کفــنت حاضـرم قسم بخورم
عصر جمعه پنجم مهر ماه 1393