اعـــــتـکاف
ولادت علی علیه السلام مولود کعبه مبارک باد
اعــــــتکاف
مانده بود آن مه چو در زلفی پریشان معتکف من هم آنجا بوده ام صد جان به قربان معتکف
آب حــیوانی در آن خــوان بود و مـثل کودکان رفته بودم تا که بنشــینم بر آن خـوان معتکف
رفـته بودم تا بگویم من خدا را ســال هاست بـودم و هــستم بدان میثاق و پیــمان معتکف
خـرم آ ن قــومی که بنشـستند با شوق زیاد بــر چـنین خوان از بــرای آب حــیوان معتکف
حــظّ وافــر یافت ای در مـاندگان در بیـن راه هرکه بنشسته است بر خوان کریمان معتکف
حــتم دارم شـیخ شد در بنــد آن زلـف سیاه مثـل یک زنجـــــیری عـاری از ایمان معتکف
باید از جــان مایه بگذاری شــهابا مـثل شیخ خواســتی بنشینی ار در بزم جانان معتکف
رجب 1428 ، 3 بعد از ظهر 25 تـــیر ماه 1387