التماس های یک معتاد
التماس های یک معتاد
بیا ای زن , بیا ای مونس تنهائی ام بر گرد
نکن کاری که یک مردی شود از زندگی دلسرد
نبودت را در این ایام نوروزی نمی دانم
چطور و با کدامین صبر بایستی تحمل کرد
سکوت مطلق این خانه را در عمق شب بشکن
که می میرد در این ماتم سرا آسایش یک مرد
بیا بنشین کنار من که فقدان نفس هایت
بلای مهلکی را بـر سر خوشبختی ام آورد
به روی روح من بنشسته این جا زخم سربازی
که هر دم می شود همراه با سنگینی یک درد
خودم می شویم از این پس لباسم را و جارو هم
برایت می زنم هر صبح و شب امّا بیا بر گرد
قناعت می کنم روزی به یک سیگار و شاید هم
زنم یک مشت محکم بی امان بر کلۀ این گرد
بیا دستی بکش روی سر فرزند دلبندی
که قبل از مردنش مادر بزرگ گل نسا پرورد
کمک کن تا بگیرد مردکی بی خانمان سامان
که دارد می شود این مردک بی خانمان ولگرد
الهی خیر از عمرش نبیند آن که از اول
نشست و سفرۀ نا سازگاری تو را گسترد
تو را من می ستایم بیشتر -- از قبل مُعتادی
به این معتاد رحمی کن بیا بر گرد ، بیا بر گرد
دوم آبان ماه ۹۱
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@SShahab33